Friday, June 03, 2005

امیر اسفندیاری
تو یک هفته ای که گذشت به هیچ کس به اندازه اون فکر نکردم! عجیبه، بیشتر از اینکه غصه بخورم از دستش عصبانیم که مرده! یه عیب ماجرا هم برام این بود که نمی تونستم راجع بهش حرفی بزنم، شاید چون می دونستم که همه دوستای مشترکمون از من غصه دار ترن! ولی فکر کنم بیشتر واسه این به هیچ کس نگفتم چقدر غصه دارم که شاید اونا هم مثل من فکر کنن:
آخه وقتی قراره من و تو هر دو یه نفر رو از دست بدیم، من ترجیح می دم جداگانه باشه تا با هم! با هم دردش هم دوبرابر می شه!



Comments: Post a Comment

Archive